تحلیل تکنیکال چیست و چه اهمیتی دارد؟

ارسال شده در : 1403/08/01

تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های مهم و پرکاربرد برای تحلیل بازارهای مالی است که بر اساس داده‌های گذشته قیمت و حجم معاملات سعی در پیش‌بینی روند آینده دارد.
 در این تحلیل، فرض می‌شود که تمامی اطلاعات مورد نیاز برای پیش‌بینی قیمت در خود نمودارهای قیمت و حجم معاملات منعکس شده است. برخلاف تحلیل بنیادی که بر اساس متغیرهای اقتصادی و عملکرد شرکت‌ها است، تحلیل تکنیکال تنها با مطالعه نمودارها و اندیکاتورها کار می‌کند و بر رفتار گذشته قیمت‌ها تمرکز دارد.

تحلیل تکنیکال

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تاریخچه تحلیل تکنیکال به دوران قدیمی بازارهای مالی بازمی‌گردد، زمانی که بازرگانان و معامله‌گران به دنبال راه‌هایی بودند تا رفتار قیمت‌ها را پیش‌بینی کنند. با این حال، به شکل مدرن، تحلیل تکنیکال در قرن 17 میلادی در ژاپن با استفاده از نمودارهای کندل استیک توسط تاجران برنج به وجود آمد. این تحلیل‌گران از شکل و الگوهای مختلف کندل‌ها برای پیش‌بینی قیمت‌های آینده استفاده می‌کردند.
اما بنیان‌گذاری تحلیل تکنیکال مدرن به چارلز داو در اواخر قرن 19 میلادی برمی‌گردد. داو با معرفی نظریه داو پایه‌های این تحلیل را بنا نهاد. او اولین کسی بود که توجه کرد قیمت‌ها تمایل به پیروی از روندهای مشخص دارند و این روندها می‌توانند بر اساس الگوهای قیمتی و رفتار گذشته قیمت‌ها شناسایی شوند. داو همچنین به اهمیت حجم معاملات در تحلیل قیمت اشاره کرد.
پس از داو، تحلیل تکنیکال توسط شاگردان و پیروان او مانند ویلیام پی. همیلتون، رابرت ریا و ادسون گولد گسترش یافت. در طول سال‌ها، با پیشرفت تکنولوژی و دسترسی بیشتر به داده‌های بازار، ابزارهای پیشرفته‌تری همچون اندیکاتورها و اسیلاتورها به تحلیل تکنیکال اضافه شدند و این علم به شکلی وسیع‌تر و پیچیده‌تر مورد استفاده قرار گرفت.
امروزه، تحلیل تکنیکال به یکی از مهم‌ترین ابزارهای معامله‌گران در بازارهای مالی تبدیل شده است و در تمام بازارهای مالی از جمله بازار سهام، فارکس و ارزهای دیجیتال کاربرد دارد.

اصول مهم تحلیل تکنیکال

اصول مهم تحلیل تکنیکال شامل مجموعه‌ای از قوانین و مفاهیم است که به معامله‌گران کمک می‌کند تا رفتار آینده قیمت‌ها را پیش‌بینی کنند. در ادامه به برخی از این اصول مهم اشاره می‌کنیم:

  1. قیمت همه چیز را منعکس می‌کند: یکی از اصول اساسی تحلیل تکنیکال این است که همه اطلاعات مهم، از جمله اخبار، وقایع اقتصادی و روان‌شناسی بازار، در قیمت‌های کنونی بازار منعکس شده‌اند. به عبارت دیگر، تحلیل‌گران تکنیکال باور دارند که همه عوامل تاثیرگذار بر قیمت در نمودارها قابل مشاهده هستند.
  2. حرکت قیمت در قالب روندها: تحلیل تکنیکال فرض می‌کند که قیمت‌ها تمایل به حرکت در جهت مشخصی یا روند دارند. این روندها می‌توانند صعودی، نزولی یا خنثی باشند. معامله‌گران تکنیکال با شناسایی این روندها تلاش می‌کنند از آن‌ها بهره‌برداری کنند. خط روند یکی از ابزارهای اصلی برای شناسایی جهت حرکت قیمت است.
  3. تاریخ تکرار می‌شود: تحلیل تکنیکال بر این باور است که الگوهای گذشته و رفتار قیمتی مشابه در آینده نیز تکرار می‌شوند. به همین دلیل، تحلیل‌گران با استفاده از الگوهای قیمتی مانند الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامه‌دهنده سعی می‌کنند پیش‌بینی کنند که قیمت به کدام سمت حرکت خواهد کرد.
  4. حجم معاملات و اهمیت آن: حجم معاملات به عنوان یک شاخص کلیدی در تحلیل تکنیکال در نظر گرفته می‌شود. حجم بالا معمولاً نشان‌دهنده تأیید حرکت قیمتی و ادامه روند است. معامله‌گران از اسیلاتورها و اندیکاتورها نیز برای تحلیل دقیق‌تر حجم و قدرت روند استفاده می‌کنند.
  5. حمایت و مقاومت: سطح‌های حمایت و مقاومت نقاطی از نمودار قیمت هستند که در آن‌ها احتمال تغییر روند وجود دارد. تحلیل‌گران تکنیکال این سطوح را شناسایی کرده و تلاش می‌کنند در این نواحی وارد معاملات شوند یا معاملات خود را ببندند.

تحلیل تکنیکال این اصول را با استفاده از نمودارها، الگوها، و اندیکاتورهای مختلف به کار می‌گیرد تا نقاط ورود و خروج مناسب در معاملات را مشخص کند.

چگونگی استفاده از تحلیل تکنیکال

استفاده از تحلیل تکنیکال به معنای بررسی داده‌های گذشته بازار برای پیش‌بینی حرکت‌های آینده قیمت است. این روش با استفاده از نمودارها، الگوهای قیمتی، و ابزارهای مختلف به معامله‌گران کمک می‌کند تا زمان مناسب ورود و خروج به یک بازار مالی را شناسایی کنند. در زیر مراحل استفاده از تحلیل تکنیکال را بررسی می‌کنیم:

  1. انتخاب نمودار مناسب: اولین قدم انتخاب نمودار قیمتی است. نمودارها انواع مختلفی دارند مانند نمودار شمعی، نمودار خطی و نمودار میله‌ای. بیشتر معامله‌گران از نمودار شمعی استفاده می‌کنند زیرا اطلاعات جامع‌تری در اختیار قرار می‌دهد.

  2. تعیین بازه زمانی: بازه‌های زمانی در تحلیل تکنیکال بسیار مهم هستند. بسته به نوع معاملات (کوتاه‌مدت، میان‌مدت یا بلندمدت)، معامله‌گر باید بازه زمانی مناسبی را برای تحلیل خود انتخاب کند.

  3. شناسایی روند بازار: از طریق تحلیل نمودارها، می‌توان روند بازار (صعودی، نزولی یا خنثی) را مشخص کرد. خط روند و میانگین‌های متحرک ابزارهایی هستند که برای تشخیص روند به کار می‌روند.

  4. استفاده از اندیکاتورها: اندیکاتورها مانند شاخص قدرت نسبی (RSI)، مکدی (MACD) و باند بولینگر ابزارهایی هستند که به کمک آن‌ها می‌توان قدرت و ضعف روند را تحلیل کرد. این اندیکاتورها نشان می‌دهند که آیا بازار اشباع خرید یا اشباع فروش است.

  5. تعیین نقاط حمایت و مقاومت: شناسایی سطوح حمایت و مقاومت به معامله‌گر کمک می‌کند که نقاط ورود و خروج بهینه را پیدا کند. این سطوح نشان‌دهنده نقاطی هستند که قیمت احتمالاً در آن‌ها متوقف یا معکوس می‌شود.

  6. بررسی حجم معاملات: حجم معاملات می‌تواند تأییدی بر اعتبار حرکت قیمت باشد. حجم بالا معمولاً نشان‌دهنده تمایل قوی بازار به ادامه حرکت در همان جهت است.

  7. شناسایی الگوهای قیمتی: الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامه‌دهنده به معامله‌گر کمک می‌کنند تا روند احتمالی آینده را پیش‌بینی کند. از جمله این الگوها می‌توان به الگوی سر و شانه و الگوی مثلث اشاره کرد.

با ترکیب این ابزارها و روش‌ها، معامله‌گران می‌توانند تصمیمات خود را بر اساس تحلیل دقیق‌تری از بازار اتخاذ کرده و سود بیشتری کسب کنند.

کاربرد تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال به عنوان یکی از اصلی‌ترین روش‌های تحلیل بازارهای مالی، کاربردهای گسترده‌ای در شناسایی فرصت‌های سرمایه‌گذاری دارد. این روش عمدتاً بر اساس مطالعه حرکت‌های گذشته قیمت‌ها و الگوهای نموداری استوار است و به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا رفتارهای آینده بازار را پیش‌بینی کنند. برخی از کاربردهای اصلی تحلیل تکنیکال عبارتند از:

  1. تشخیص روند بازار: تحلیل تکنیکال به معامله‌گران کمک می‌کند تا جهت کلی بازار (صعودی، نزولی یا خنثی) را شناسایی کنند و بر اساس آن تصمیمات معاملاتی بگیرند.

  2. پیدا کردن نقاط ورود و خروج بهینه: با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت و همچنین ابزارهای تکنیکالی مانند میانگین‌های متحرک، شاخص قدرت نسبی (RSI) و مکدی (MACD)، تحلیلگران می‌توانند زمان مناسب برای ورود به یک معامله یا خروج از آن را تعیین کنند.

  3. مدیریت ریسک: معامله‌گران می‌توانند با استفاده از تحلیل تکنیکال، نقاطی را که احتمال تغییر قیمت وجود دارد شناسایی کرده و ریسک خود را کاهش دهند. به عنوان مثال، تشخیص الگوهای برگشتی مانند الگوی سر و شانه می‌تواند به معامله‌گر هشدار دهد که بازار در حال تغییر جهت است.

  4. شناسایی فرصت‌های سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت: تحلیل تکنیکال به دلیل استفاده از داده‌های کوتاه‌مدت و نمودارهای دقیق، بیشتر برای معاملات روزانه و کوتاه‌مدت مناسب است. معامله‌گران روزانه با استفاده از این روش می‌توانند نوسانات روزانه بازار را تحلیل کنند.

  5. ارزیابی حجم معاملات: حجم معاملات به عنوان یک شاخص مهم در تحلیل تکنیکال، نشان می‌دهد که حرکت قیمت با چه میزان از تقاضا یا عرضه همراه است. این عامل به معامله‌گران کمک می‌کند تا تغییرات احتمالی در روند بازار را پیش‌بینی کنند.

  6. پیش‌بینی رفتار بازار در آینده: یکی از اهداف اصلی تحلیل تکنیکال پیش‌بینی تغییرات قیمت در آینده است. الگوهای قیمتی مثل الگوی مثلث، پرچم، و سر و شانه کمک می‌کنند تا مسیر احتمالی حرکت قیمت در آینده مشخص شود.

مزایا و معایب تحلیل تکنیکال

مزایای تحلیل تکنیکال برای معامله‌گران و سرمایه‌گذاران متعددی دارد که برخی از مهم‌ترین آنها به شرح زیر است:

  1. پیش‌بینی روندهای بازار: تحلیل تکنیکال به کمک نمودارها و الگوهای قیمتی به معامله‌گران امکان می‌دهد روندهای صعودی یا نزولی را شناسایی کرده و از آنها برای پیش‌بینی تغییرات آتی استفاده کنند. این کار به انتخاب زمان مناسب برای ورود یا خروج از یک معامله کمک کند.

  2. انعطاف‌پذیری در تمامی بازارها: یکی از بزرگترین مزایای تحلیل تکنیکال این است که در انواع بازارهای مالی مانند سهام، فارکس، ارزهای دیجیتال و کالاها قابل استفاده است. همین امر تحلیلگران را قادر می‌سازد تا این روش را در بازارهای مختلف به کار ببرند.

  3. استفاده در بازه‌های زمانی مختلف: تحلیل تکنیکال برای بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت (مانند معاملات روزانه) و بلندمدت مفید است. معامله‌گران روزانه می‌توانند از این ابزار برای شناسایی نوسانات روزانه استفاده کنند و سرمایه‌گذاران بلندمدت نیز می‌توانند از آن برای تحلیل روندهای بلندمدت بهره‌مند شوند.

  4. دسترسی به ابزارهای متنوع: تحلیل تکنیکال به سرمایه‌گذاران و معامله‌گران این امکان را می‌دهد تا با استفاده از ابزارهای متنوع مانند اندیکاتورها، الگوهای قیمتی، و خطوط حمایت و مقاومت، رفتار بازار را بررسی و تحلیل کنند.

  5. مدیریت ریسک: تحلیل تکنیکال به معامله‌گران کمک می‌کند تا با شناسایی نقاط حساس در نمودارها، ریسک معاملات خود را بهتر مدیریت کنند. این نقاط ممکن است شامل سطوح حمایت و مقاومت یا الگوهای بازگشتی باشد که می‌تواند سیگنال‌هایی برای ورود یا خروج از معامله باشد.

به طور کلی، تحلیل تکنیکال یک ابزار قدرتمند برای تصمیم‌گیری‌های مالی است که می‌تواند به بهینه‌سازی عملکرد سرمایه‌گذاری کمک کند و برای تمامی افراد فعال در بازارهای مالی، از مبتدی تا حرفه‌ای، مفید باشد.

تحلیل تکنیکال به‌رغم داشتن مزایای فراوان، معایبی نیز دارد که در زیر به برخی از مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم:

  1. وابستگی به داده‌های تاریخی: یکی از مهم‌ترین انتقادات به تحلیل تکنیکال این است که بر اساس داده‌های گذشته قیمت و حجم معاملات استوار است. این روش فرض می‌کند که تاریخ همیشه تکرار می‌شود، اما تغییرات ناگهانی در شرایط اقتصادی، سیاسی یا دیگر عوامل غیرمنتظره ممکن است باعث تغییر روند بازار شود که قابل پیش‌بینی با این داده‌های تاریخی نباشد.

  2. تحلیل‌های گمراه‌کننده در شرایط بی‌ثبات: در زمان‌هایی که بازارها بی‌ثبات هستند یا رفتار قیمت به‌شدت نوسان دارد، تحلیل تکنیکال ممکن است سیگنال‌های گمراه‌کننده تولید کند. در این موارد، قیمت‌ها ممکن است رفتار نامنظمی نشان دهند که به تحلیل‌گران اجازه نمی‌دهد تصمیمات دقیقی بگیرند.

  3. تأثیر احساسات بازار: تحلیل تکنیکال گاهی به دلیل عدم توجه به عوامل بنیادی یا احساسات غیرقابل پیش‌بینی بازار، نتایج دقیقی ارائه نمی‌دهد. برای مثال، رویدادهای غیرمنتظره مانند اخبار بزرگ یا شایعات می‌تواند باعث تغییرات ناگهانی در قیمت‌ها شود که توسط تحلیل تکنیکال قابل پیش‌بینی نیستند.

  4. کاربرد محدود در بازارهای کوچک: تحلیل تکنیکال در بازارهایی که حجم معاملات کم است یا نقدشوندگی پایین دارد، کمتر مؤثر است. زیرا نوسانات تصادفی در این بازارها ممکن است باعث ارائه سیگنال‌های نادرست و بی‌اعتبار شود.

در نهایت، تحلیل تکنیکال باید به همراه سایر روش‌های تحلیل مانند تحلیل بنیادی مورد استفاده قرار گیرد تا دقت تصمیم‌گیری افزایش یابد و از معایب احتمالی آن جلوگیری شود.

مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو روش اصلی برای تحلیل و پیش‌بینی حرکت قیمت‌ها در بازارهای مالی هستند. هر یک از این روش‌ها رویکرد متفاوتی برای ارزیابی و انتخاب دارایی‌های سرمایه‌گذاری دارند.

1. تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال همانطور که گفته شد بر اساس داده‌های گذشته مانند قیمت و حجم معاملات تمرکز دارد. این روش از ابزارهایی مثل نمودارها، اندیکاتورها و الگوهای قیمتی برای پیش‌بینی آینده قیمت استفاده می‌کند. سه اصل کلیدی همانطور که پیشتر گفته شد،  در تحلیل تکنیکال وجود دارد:

  • قیمت همه چیز را منعکس می‌کند: تحلیل‌گران تکنیکال باور دارند که تمامی اطلاعات مورد نیاز در قیمت‌های گذشته نهفته است و تغییرات قیمتی می‌تواند بیانگر همه عوامل اثرگذار باشد.

  • تاریخ تکرار می‌شود: الگوهای قیمتی در طول زمان تکرار می‌شوند و این امکان را می‌دهد تا بر اساس داده‌های تاریخی، حرکت آینده قیمت‌ها پیش‌بینی شود.

  • حرکت قیمت‌ها دارای روند است: تحلیل‌گران تکنیکال به دنبال شناسایی روندهای بازار هستند و بر این باورند که قیمت‌ها تمایل دارند در جهت خاصی حرکت کنند.

2. تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی به ارزش ذاتی دارایی‌ها توجه دارد و سعی می‌کند بر اساس عوامل اقتصادی، مالی و صنعت، ارزش واقعی یک دارایی را مشخص کند. این تحلیل به بررسی عواملی مثل وضعیت مالی شرکت، رشد سود، مدیریت و شرایط اقتصادی کلان می‌پردازد.

  • بررسی عملکرد مالی: سرمایه‌گذاران بنیادی به درآمد، سودآوری، دارایی‌ها و بدهی‌های یک شرکت دقت می‌کنند.

  • عوامل اقتصادی: تحلیل‌گران بنیادی شرایط اقتصاد کلان مانند نرخ بهره، تورم و رشد اقتصادی را نیز بررسی می‌کنند.

  • ارزش ذاتی: هدف نهایی تحلیل بنیادی، یافتن ارزش ذاتی دارایی و مقایسه آن با قیمت فعلی بازار است. اگر قیمت بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، دارایی به عنوان فرصت خرید محسوب می‌شود.

تحلیل تکنیکال

3. مزایا و معایب

  • تحلیل تکنیکال سریع‌تر از تحلیل بنیادی است و برای سرمایه‌گذاران کوتاه‌مدت و معامله‌گران روزانه که به دنبال سود سریع هستند، مناسب است. اما معایب آن شامل محدودیت در تحلیل شرایط بنیادی شرکت‌ها و عدم توانایی در پیش‌بینی رویدادهای غیرمنتظره اقتصادی است.

  • تحلیل بنیادی برای سرمایه‌گذاران بلندمدت و کسانی که به دنبال درک کامل از ارزش واقعی یک دارایی هستند مناسب‌تر است. اما زمان‌بر و پیچیده‌تر است و در کوتاه‌مدت ممکن است نوسانات بازار را به درستی پیش‌بینی نکند.

4. کاربردها

  • تحلیل تکنیکال معمولاً در بازارهای با نقدشوندگی بالا مانند بازار سهام و ارزهای دیجیتال کاربرد دارد.

  • تحلیل بنیادی بیشتر در سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و خرید دارایی‌هایی مانند سهام، که می‌توان بر اساس سودآوری و رشد شرکت‌ها تصمیم‌گیری کرد، به کار می‌رود.

تعاریف مهم در تحلیل تکنیکال

در تحلیل تکنیکال، مفاهیم کلیدی متعددی وجود دارد که هر یک نقشی مهم در تحلیل و پیش‌بینی قیمت‌ها ایفا می‌کنند. در ادامه برخی از مفاهیم مهم را بررسی می‌کنیم:

1. نمودارها (Charts)

نمودارها یکی از ابزارهای اساسی در تحلیل تکنیکال هستند که داده‌های قیمتی را به صورت گرافیکی نمایش می‌دهند. انواع نمودارها شامل:

  • نمودار خطی: ساده‌ترین نوع نمودار که فقط قیمت بسته شدن را نمایش می‌دهد.

  • نمودار شمعی: محبوب‌ترین نوع نمودار که قیمت باز، بسته، بالاترین و پایین‌ترین قیمت را در یک بازه زمانی نشان می‌دهد.

  • نمودار میله‌ای: مشابه نمودار شمعی، اما اطلاعات قیمتی را با خطوط و میله‌ها نمایش می‌دهد.

نمودارهای تحلیل تکنیکال

2. اندیکاتورها (Indicators)

اندیکاتورها ابزارهایی هستند که به کمک فرمول‌های ریاضی روی داده‌های قیمتی اعمال می‌شوند تا اطلاعاتی در مورد روند، مومنتوم و قدرت حرکت قیمت ارائه دهند. برخی از مهم‌ترین اندیکاتورها عبارت‌اند از:

  • میانگین متحرک (Moving Average): روند کلی قیمت را با هموارسازی نوسانات نشان می‌دهد.

  • شاخص قدرت نسبی (RSI): شدت نوسانات قیمت را بررسی کرده و میزان خرید یا فروش افراطی را مشخص می‌کند.

  • MACD: از تفاوت میانگین‌های متحرک استفاده می‌کند تا تغییرات روند را تشخیص دهد.

3. پرایس اکشن (Price Action)

پرایس اکشن به مطالعه حرکت قیمت بدون استفاده از اندیکاتورهای پیچیده اشاره دارد. تحلیل‌گران پرایس اکشن به شکل‌های نمودار، کندل‌ها و الگوهای قیمتی برای تصمیم‌گیری توجه می‌کنند.

4. کانسلیم (CANSLIM)

کانسلیم یک استراتژی تحلیل بنیادی است که به ترکیبی از اصول بنیادی و تکنیکال اشاره دارد. این روش توسط ویلیام اونیل ابداع شده و به دنبال شناسایی سهام‌های با رشد بالا است. هفت حرف CANSLIM هر یک نشان‌دهنده یک معیار خاص مثل سودآوری فعلی، نرخ رشد سود و شرایط بازار است.

کانسلیم در تحلیل تکنیکال

5. خط روند (Trendline)

خط روند یک ابزار گرافیکی است که روند صعودی یا نزولی قیمت را نشان می‌دهد. تحلیل‌گران تکنیکال با رسم خطوطی که نقاط پایین یا بالا را به هم متصل می‌کنند، مسیر حرکت قیمت را پیش‌بینی می‌کنند.

خط روند در تحلیل تکنیکال

6. الگوهای بازگشتی (Reversal Patterns)

الگوهای بازگشتی زمانی شکل می‌گیرند که روند قیمت قصد تغییر جهت دارد. برخی از مهم‌ترین الگوهای بازگشتی شامل:

  • الگوی سر و شانه: نشانه‌ای از پایان یک روند صعودی و شروع یک روند نزولی است.

الگوی سروشانه در تحلیل تکنیکال

  • الگوی دو قله/دو دره (Double top/ Double bottom): زمانی که قیمت دوبار به یک سطح مشخص می‌رسد و سپس تغییر جهت می‌دهد.

الگوی دو قله در تحلیل تکنیکال

7. الگوهای ادامه‌دهنده (Continuation Patterns)

الگوهای ادامه‌دهنده نشان‌دهنده ادامه یک روند پس از یک دوره اصلاح یا توقف هستند. مهم‌ترین این الگوها عبارت‌اند از:

  • الگوی پرچم (Flag): یک توقف کوتاه در روند که بعد از آن قیمت به حرکت در جهت قبلی ادامه می‌دهد.

الگوی پرچم در تحلیل تکنیکال

  • الگوی مثلث (Triangle): نشان‌دهنده فشردگی قیمت و آماده شدن برای حرکت شدید بعدی است.

الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال

چنانچه به دنبال افزایش دانش خود در حوزه تحلیل تکنیکال هستید این مقالات را نیز بخوانید:

- آموزش فیلتر نویسی

- آموزش اندیکاتور ATR

- آموزش نمودارها در تحلیل تکنیکال

- انواع پیوت در تحلیل تکنیکال

- تیک نزولی و صعودی در تحلیل تکنیکال

- آموزش کاربردی تحلیل تکنیکال

جمع‌بندی

تحلیل تکنیکال ابزاری قدرتمند برای پیش‌بینی قیمت در بازارهای مالی است که با استفاده از داده‌های گذشته و رفتار قیمت، نقاط ورود و خروج را شناسایی می‌کند. در کنار مزایایی مانند سهولت و سرعت در تصمیم‌گیری، این روش معایب خاص خود را نیز دارد و در کنار تحلیل بنیادی، ابزاری مکمل برای سرمایه‌گذاران و معامله‌گران محسوب می‌شود.

اشتراک گذاری
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید
captcha


امتیاز: