منظور از سهام بنیادی چیست؟ روش های تشخیص سهام بنیادی

ارسال شده در : 1403/10/02

سهام بنیادی یکی از مفاهیم کلیدی در بازار سرمایه است که توجه بسیاری از سرمایه‌گذاران، به‌ویژه افرادی که به دنبال بازدهی بلندمدت و کاهش ریسک هستند، به آن جلب شده است. در این نوع از سهام، ارزیابی بر اساس عوامل اساسی مانند عملکرد مالی شرکت، موقعیت آن در بازار، و مدیریت داخلی صورت می‌گیرد.

 آشنایی با ویژگی‌ها، تفاوت‌ها، و مزایای سهام بنیادی به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا انتخاب‌های آگاهانه‌تری داشته باشند. در این مقاله، ضمن بررسی مفهوم سهام بنیادی، به تفاوت آن با سهام غیر بنیادی، فاکتورهای شناسایی این نوع سهام، و نکاتی درباره سرمایه‌گذاری در آن می‌پردازیم تا دیدگاهی جامع و کاربردی ارائه کنیم.

سهام بنیادی چیست

تفاوت سهام بنیادی و غیر بنیادی

سهام بنیادی و غیر بنیادی به واسطه تفاوت در ویژگی‌های ذاتی و عملکردشان در بازار سهام از یکدیگر متمایز می‌شوند. این تمایز بیشتر به تحلیل ساختار مالی، مدیریتی و شرایط بازار آن‌ها بازمی‌گردد. برای درک بهتر این موضوع می‌توانید مقاله تحلیل ساختار و آشنایی با انواع روش‌های تحلیلی را بخوانید.

سهام بنیادی به شرکت‌هایی اشاره دارد که از پایه‌های مستحکمی برخوردارند.

این شرکت‌ها معمولاً سودآوری پایداری دارند و در صنایع کلیدی فعالیت می‌کنند. سرمایه‌گذاری در این سهام عموماً مناسب افرادی است که به دنبال بازدهی مطمئن و پایدار در بلندمدت هستند. به‌علاوه، این سهام به دلیل مدیریت قوی و موقعیت رقابتی، کمتر در معرض نوسانات شدید بازار قرار می‌گیرند.

از سوی دیگر، سهام غیربنیادی به شرکت‌هایی تعلق دارد که عملکرد مالی و اقتصادی آن‌ها ناپایدار است. این سهام معمولاً در صنایع یا بازارهایی با نوسانات بالا معامله می‌شوند و ارزش ذاتی آن‌ها نامشخص یا پایین‌تر از قیمت جاری بازار است. سرمایه‌گذاری در سهام غیربنیادی به دلیل ریسک بالای آن، مناسب معامله‌گرانی است که به دنبال فرصت‌های کوتاه‌مدت با بازدهی سریع هستند. با این حال، این نوع سهام به دلیل هیجانات بازار و ضعف در تحلیل مالی می‌تواند موجب زیان سرمایه‌گذار شود.

در نتیجه، انتخاب میان سهام بنیادی و غیربنیادی بستگی به اهداف سرمایه‌گذاری و میزان تحمل ریسک فرد دارد. در حالی که سهام بنیادی برای سرمایه‌گذاران بلندمدت جذاب است، سهام غیربنیادی بیشتر برای افرادی مناسب است که به دنبال سود کوتاه‌مدت هستند و آمادگی پذیرش ریسک بیشتری دارند.

فاکتورهای مهم شناسایی سهام بنیادی

برای شناسایی سهام بنیادی، توجه به چند معیار کلیدی از اهمیت بالایی برخوردار است. این عوامل به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا شرکت‌های باارزش را برای سرمایه‌گذاری بلندمدت شناسایی کنند. عواملی همچون مقدار eps هر سهم، نسبت p/e  هر سهم، میزان نقدشوندگی سهام، روند سود خالص شرکت و عواملی دیگری در تعیین سهام بنیادی موثر است.

مقدار EPS سهم

EPS نشان‌دهنده سود خالص شرکت به ازای هر سهم Earnings Per Share است و یکی از شاخص‌های اصلی برای ارزیابی عملکرد مالی شرکت محسوب می‌شود. سهام بنیادی معمولاً دارای EPS مثبت و رو به رشد هستند که نشان‌دهنده سودآوری پایدار و مدیریت قوی در شرکت است. سرمایه‌گذاران با استفاده از EPS میزان ریسکی که بابت سرمایه‌گذاری تحمل می‌کنند را پیش‌بینی می‌کنند.
معمولا تحلیلگران بنیادی، از EPS  به‌عنوان فیلتر اولیه، برای تشخیص سهام بنیادی استفاده می‌کنند.

نسبت P/E هر سهم (Price to Earnings Ratio)

نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E) بیانگر این است که سرمایه‌گذاران حاضرند چند برابر سود شرکت را برای خرید سهام آن پرداخت کنند. سهام بنیادی اغلب P/E منطقی دارند، به این معنا که قیمت سهام در مقایسه با سود شرکت بیش از حد بالا یا پایین نیست.
درصورتی که P/E نسبت بالایی داشته باشد، بدین معنی هست که ریسک سهم بالاتر ‌می‌رود و درصورتی که این نسبت خیلی پایین باشد بدین معنی است که بازار برای فروش این سهم تمایلی ندارد که در ادامه باعث نقدشوندگی پایین سهم می‌شود.

میزان نقدشوندگی سهام

میزان نقدشوندگی سهام به این معناست که چقدر سریع و به چه آسانی می‌توان یک سهم را به پول نقد تبدیل کرد. نقدشوندگی سهام، یکی از دلایل محبوبیت بازارسهام نسبت به دیگر بازارهای مالی مثل ملک، خودرو و … است.
در میان سهم‌های بازار، سهم‌های بنیادی بازار بیشترین نقدشوندگی را در حجم معاملاتی بالا دارد. برای بررسی بنیادی بودن سهم، نقدشوندگی یکی از مهمترین عوامل است نقدشوندگی در بازار، تحت تأثیر چندین عامل دیگر همچون حجم معاملات بازار، حجم عرضه و تقاضا، نوع صنعت ومحدودیت‌های قانونی دارد.

روند سود خالص شرکت

روند افزایشی سود خالص یک شرکت به معنای رشد مستمر این شاخص در طول زمان است. سود خالص به عنوان یکی از مهم‌ترین معیارهای عملکرد مالی، نشان‌دهنده توانایی شرکت در مدیریت هزینه‌ها، افزایش درآمدها و بهبود کلی وضعیت مالی آن است.
 این روند معمولاً حاصل ترکیبی از عوامل مختلف است که می‌توانند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم برسود شرکت تاثیر بگذارند.

یکی از مهم‌ترین عواملی که به افزایش سود خالص کمک می‌کند، رشد درآمدها است. افزایش تقاضا برای محصولات یا خدمات، توسعه بازارهای جدید، بهبود استراتژی‌های بازاریابی و فروش، یا حتی تغییرات در قیمت‌گذاری می‌تواند منجر به افزایش درآمدهای شرکت شود.
شرکت‌ها می‌توانند از طریق بهینه‌سازی فرآیندهای تولید، کاهش هزینه‌های عملیاتی یا مذاکره‌های بهتر با تأمین‌کنندگان، هزینه‌ها را کاهش دهند و در نتیجه سود بیشتری به دست آورند.

مدیریت مالی مؤثر نیز از دیگر عواملی است که می‌تواند به افزایش سود خالص کمک کند. بهبود در ساختار سرمایه، کاهش هزینه‌های مالی و مدیریت بهینه منابع می‌تواند تاثیر زیادی در سودآوری شرکت داشته باشد. همچنین، افزایش بهره‌وری عملیاتی می‌تواند از طریق بهینه‌سازی استفاده از نیروی کار و تجهیزات یا بهبود فرایندهای تولید منجر به کاهش هزینه‌ها و در نتیجه افزایش سود خالص شود. نوآوری و توسعه محصول نیز از جمله عواملی هستند که می‌توانند موجب افزایش درآمد و در نهایت سود خالص شرکت شوند. معرفی محصولات یا خدمات جدید که نیاز بازار را به‌خوبی برآورده می‌کند، می‌تواند رشد قابل توجهی را در سودآوری شرکت به همراه داشته باشد. علاوه بر این، مدیریت مؤثر ریسک‌های اقتصادی، سیاسی و صنعتی نیز از دیگر عواملی است که با جلوگیری از زیان‌های ناشی از این ریسک‌ها، به حفظ روند افزایشی سود خالص کمک می‌کند.

عوامل دیگر

شناخت سهام بنیادی علاوه بر موارد ذکر شده، به عوامل دیگری نیز بستگی دارد که این عوامل نیز در تحلیل بنیادی به‌عنوان مهر تاییدی بر درستی تحلیل بنیادی می‌دهد.

مدیریت با تجربه و استراتژی‌های مؤثر یکی از عوامل کلیدی در تشخیص سهام بنیادی است. تیم مدیریتی قوی می‌تواند با تصمیم‌گیری‌های هوشمندانه و پیاده‌سازی استراتژی‌های هدفمند، شرکت را در مسیر رشد پایدار قرار دهد. مدیریت با تجربه همچنین توانایی مقابله با بحران‌های اقتصادی و استفاده بهینه از فرصت‌های بازار را دارد که این امر تاثیر مستقیمی بر ثبات و سودآوری شرکت دارد.

یکی دیگر از شاخص‌های مهم در شناخت سهام بنیادی، سیاست‌های تقسیم سود نقدی است. شرکت‌هایی که به‌طور منظم سود نقدی به سهامداران پرداخت می‌کنند، معمولاً از جریان نقدی قوی و پایداری برخوردار هستند. این سیاست می‌تواند نشان‌دهنده اعتماد به عملکرد آینده شرکت باشد و جذابیت سهام را برای سرمایه‌گذارانی که به دنبال درآمد ثابت هستند، افزایش دهد.

تحلیل صورت‌های مالی نیز نقش مهمی در شناخت سهام بنیادی ایفا می‌کند. صورت‌های مالی اطلاعات دقیقی درباره وضعیت مالی و عملکرد یک شرکت ارائه می‌دهند. بررسی دقیق نسبت‌های مالی مانند بازده حقوق صاحبان سهام، نسبت بدهی به دارایی، و جریان نقدی می‌تواند نشان‌دهنده سلامت مالی شرکت و توانایی آن در ایجاد سود پایدار باشد. این تحلیل‌ها به سرمایه‌گذاران کمک می‌کنند تا تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرند و ریسک‌های احتمالی را کاهش دهند.

در مجموع، عوامل ذکر شده به‌عنوان عامل فرعی در شناخت سهام بنیادی کمک می‎‌کند.

برای خرید، سهام بنیادی بهتر است یا سهام غیر بنیادی؟

برای انتخاب بین خرید سهام بنیادی یا سهام غیربنیادی، باید ابتدا اهداف سرمایه‌گذاری، میزان ریسک‌پذیری و افق زمانی خود را در نظر بگیرید، زیرا هر کدام از این دو نوع سهام ویژگی‌ها و مزایا و معایب خاص خود را دارند.

سهام بنیادی معمولاً به سهامی اطلاق می‌شود که بر اساس تحلیل‌های مالی و بنیادی شرکت، مانند درآمدها، سودآوری، نسبت‌های مالی و موقعیت بازار انتخاب می‌شوند. این سهام معمولاً متعلق به شرکت‌های با ثبات و پایدار هستند که درازمدت رشد قابل پیش‌بینی دارند. از مزایای این نوع سهام می‌توان به پایداری بیشتر و ریسک کمتر آن‌ها اشاره کرد. شرکت‌های بنیادی معمولاً در صنایعی با ثبات فعالیت می‌کنند و به همین دلیل در مقایسه با سهام غیر بنیادی، خطرات کمتری دارند.

همچنین، سهام بنیادی برای سرمایه‌گذارانی که به دنبال رشد بلندمدت و ایمن هستند، گزینه مناسبی است. اما این سهام معمولاً در کوتاه‌مدت رشد زیادی ندارند و رشد آن‌ها به مرور زمان و بر اساس بهبود عملکرد مالی شرکت صورت می‌گیرد. علاوه بر این، این سهام به شرایط اقتصادی حساس هستند و در مواقع بحرانی ممکن است تحت تاثیر قرار گیرند.

از سوی دیگر، سهام غیر بنیادی به سهامی اطلاق می‌شود که انتخاب آن‌ها بیشتر بر اساس تحلیل‌ های تکنیکال یا احساسات بازار است تا تحلیل‌های مالی و بنیادی. این سهام معمولاً متعلق به شرکت‌های کوچک‌تر یا نوپایند که ممکن است پتانسیل رشد بالایی داشته باشند، اما در عین حال ناپایداری بیشتری نیز دارند.

مزیت اصلی سهام غیر بنیادی، پتانسیل رشد سریع آن‌ها است. این سهام می‌توانند در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت رشد زیادی داشته باشند و فرصت‌های کسب سود سریع را فراهم کنند. با این حال، این نوع سهام ریسک بالاتری دارند و ممکن است تحت تأثیر نوسانات شدید بازار قرار گیرند. به دلیل ناپایداری مالی یا فقدان شفافیت در برخی از این شرکت‌ها، این سهام ممکن است در کوتاه‌مدت دچار افت‌های شدیدی شوند.

در نهایت، انتخاب بین سهام بنیادی و سهام غیر بنیادی به استراتژی سرمایه‌گذاری شما بستگی دارد. اگر به دنبال سرمایه‌گذاری بلندمدت با ریسک کمتر هستید، سهام بنیادی انتخاب بهتری خواهد بود، زیرا این سهام در طول زمان پایدارتر و قابل پیش‌بینی‌تر هستند. اما اگر به دنبال فرصت‌های کوتاه‌مدت برای کسب سود بیشتر و تحمل ریسک‌های بالا هستید، سهام غیر بنیادی می‌تواند گزینه مناسب‌تری باشد.

جمع‌بندی

سهام بنیادی یکی از گزینه‌های مناسب برای سرمایه‌گذاری بلندمدت است که با تحلیل دقیق، می‌توان ارزش واقعی آن‌ها را شناسایی کرد. این سهام به دلیل پایداری مالی و عملکرد قوی، انتخابی مناسب برای کاهش ریسک و افزایش بازدهی است. در عین حال، انتخاب بین سهام بنیادی و غیربنیادی باید بر اساس اهداف، توانایی ریسک‌پذیری، و استراتژی سرمایه‌گذاری هر فرد انجام شود.

اشتراک گذاری
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید
captcha


امتیاز: