حاشیه سود چیست؟ بررسی انواع و نحوه محاسبه حاشیه سود
نسبت مالی مقادیری است که به تحلیلگران و سرمایه گذاران کمک میکند تا درک بهتری از جوانب و کلیات یک شرکت داشته باشند. این این درک می تواند حتی حول محور شیوه مدیریت یک شرکت نیز باشد، لذا قبل از هرچیز به سراغ نسبت های مالی می رویم تا به جزئیات عملکرد شرکت نگاه دقیق تری داشته باشیم . حاشیه سود یکی از انواع نسبت های سودآوری است که به سه نوع خالص، ناخالص و عملیاتی تقسیم میشود. در این مقاله خواهیم آموخت که نسبت های مالی شرکت ها نظیر حاشیه سود چقدر در دید ما نسبت به عملکرد یک شرکت موثر است و میتواند یکی از معیار های تصمیم گیری در خصوص سرمایه گذاری قرارگیرد.
حاشیه سود (Margin Profit) چیست؟
شرکت های مختلف بازار سرمایه فعالیت های متنوعی انجام می دهند. تحلیل صنعت همه شرکت ها برای یک کارشناس مالی بسیار سخت است. اما می توان به راحتی یک ارزیابی نسبتا دقیق از وضعیت شرکت داشت. یکی از این شاخص های مالی حاشیه سود یا مارجین (margin) است که از تقسیم سود بر فروش بدست میآید و بیان میکند چند درصد از کل فروش شرکت تحت عنوان سود باقی میماند. یا به بیانی دیگر به ازای هر یک ریال فروش چند ریال سود کسب میشود.
به طور مثال؛ شرکتی که حاشیه سود 70 درصدی دارد به این معنی است که به ازای هر یک ریال فروش 0.7 ریال سود کسب میکند. پس هرچه حاشیه سود به 100 درصد نزدیک تر باشد نشانگر عملکرد بهتر شرکت و بهای تمام شده ناچیز شرکت میباشد.
حاشیه سود انواع مختلفی دارد اما در مفهوم باهم شباهت دارند؛ تنها تفاوت آن ها میزان خلوص در سود است؛ که در ادامه به آن خواهیم پرداخت:
انواع حاشیه سود
در تصویر فوق صورت سود و زیان یک شرکت را مشاهده میکنید. احتمالا اگر با این صورت مالی آشنایی داشته باشید میدانید که هدف از این گزارش محاسبه سود و زیان در پایان هر دوره است. در سطر اول کل فروش یک شرکت ثبت شده و پس از کسر تمامی هزینه ها به سود خالص کسب شده شرکت دست مییابیم.
حال که با مفهوم سود ناخالص آشنا شدیم به تعریف حاشیه سود ناخالص می پردازیم:
حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر فروش (درآمد عملیاتی) به دست میآید. و بیانگر این است که به ازای هر ریال فروش، چه میزان سود ناخالص کسب شده است. علت ناخالص بودن هم این است که تمامی هزینه های شرکت در بهای تمام شده گنجانده نمیشود و سود ناخالص بیشتر از پولی است که در نهایت برای یک شرکت باقی میماند. اما این دید را به ما می دهد که اگر و تنها اگر هزینه های مستقیم تولید محصول را درنظر بگیریم و از سایر هزینه ها صرف نظر کنیم(مثلا هزینه آموزش پرسنل یا تبلیغات)؛ چند درصد از فروش شرکت سود است. یا سودی که فقط طی مرحله فروش یک محصول با احتساب هزینه های مواد مستقیم و حقوق و دستمزد و... چقدر خواهد بود.
در تصویر بالا، حاشیه سود ناخالص معادل 32% است و طبق تعریف بالا یعنی به ازای هریک ریال فروش شرکت قادر به ساخت 32 ریال سود ناخالص است. هر چه این نسبت بالاتر باشد بهتر و طبیعتا این نسبت هیچ گاه به عدد100 نمی رسد.
حاشیه سود عملیاتی
پس از اینکه هزینه های اداری و عمومی و سایر هزینه های غیر مستقیمی که برای تولید یک محصول انجام گرفته از سود خالص کسر شد و درآمدهایی که حاصل از فروش یک محصول نبوده و بلکه از سایر محل ها، مثلا فروش دستگاه ها، یا درآمدهای حاصل از سرمایه گذاری ها به آن اضافه شد ما به سود عملیاتی یا به اختصار (EBIT) میرسیم.
در صورت مالی فوق، حاشیه سود عملیاتی معادل 14% است.
این اختلاف بین حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود خالص به دلیل هزینه های است که تحت عنوان هزینه های اداری عمومی فروش از سود ناخالص کسر شد.
حاشیه سود خالص
در نهایت با کسر هزینه های مالی (بهره ای که بابت تسهیلات دریافتی از بانکها پرداخت می شود) و همچنین مالیات به سود خالص میرسیم که اصلی ترین رکن این صورت مالی است و بیشتر برای سنجش عملکرد یک شرکت به این عدد اتکا میشود.
حاشیه سود خالص نیز از تقسیم سود خالص بر کل فروش شرکت به دست میآید.
در تصویر فوق، حاشیه سود خالص نیز 14% است و به این معنی است که به ازای هر ریال فروش 0.14 ریال سود خالص کسب شده است.
حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود خالص می توانند از 100 درصد نیز بالاتر باشند چرا که این وسط ممکن است درآمدهای غیر عملیاتی یا سایر درآمدهای عملیاتی هم وجود داشته باشد.
در برخی مواقع همانند مثال فوق حاشیه سود عملیاتی و خالص یکسان هستند. دلیل اینکه حاشیه سود خالص و عملیاتی یکسان هستند به معافیت مالیاتی این شرکت برمی گردد که در مقاله های بعدی به این موضوع اشاره خواهیم کرد. به طور کلی به دلیل نداشتن هزینه مالی و هزینه مالیات سود خالص و عملیاتی این شرکت تقریبا یکسان بوده است اما در نظر داشته باشید که همیشه اینطور نیست و گاهی ممکن است تفاوت قابل توجهی بین حاشیه سود خالص و عملیاتی مشاهده شود.
تحلیل و کاربردهای حاشیه سود
محاسبه حاشیه سود میتواند یک معیار خوب از میزان سودآوری یک شرکت باشد. در واقع با در نظر گرفتن میزان تمامی هزینههای پرداخت شده از سوی شرکت برای تولید محصول و همچنین میزان درآمد حاصل از فروش محصولات، یک دید کلی از میزان توانایی شرکت در کنترل هزینهها به دست میآید.
مزایای حاشیه سود
حاشیه سود بالا نشان از قیمتگذاری مناسب محصولات، کنترل هزینههای پرداختی برای تولید محصول و همچنین مدیریت کارآمد شرکت مورد نظر است و در طرف مقابل کاهش میزان حاشیه سود یک شرکت، هشداری برای تغییر روند قیمتگذاری و هزینههای شرکت خواهد بود. در نتیجه با محاسبه حاشیه سود توان شرکت در میزان سودآوری و همچنین توانایی مدیریت هزینه هایش را در خواهید یافت.
در بازار سرمایه برای سرمایه گذاری در یک شرکت، داشتن اطلاعات بنیادی از جزئیات و عملکرد یک شرکت، باعث تصمیم گیری خواهد بود. حال که با این مفهوم آشنا شدیم میدانیم که به دنبال شرکت های باشیم که حاشیه سود بالایی دارند؛ البته این نسبت یک ایراد و محدودیت هم دارد که در ادامه به آن می پردازیم.
محدودیت های حاشیه سود
گاهی تحت تاثیر عواملی فروش یک شرکت به طرز چشمگیری کاهش مییابد که ممکن است مقطعی باشد و شرکت به دلیل یک بحران مقطعی مثلا قطعی برق قادر نباشد همانند قبل تولید کند و فروش داشته باشد، یا مثلا بنا بر دلایلی هزینه های شرکت در یک دوره کوتاهی از زمان افزایش یابد و سبب کاهش سود خالص شرکت شود. در اینصورت حاشیه سود شرکت کاهش شدیدی داشته و شخصی که از دلیل بنیادی این موضوع باخبر نباشد یا روند حاشیه سود در گذشته را بررسی نکرده باشد با این ابهام رو به رو خواهد بود که شرکت مورد بررسی حاشیه سود پایینی دارد پس پتانسیل سودآوری شرکت نیز پایین خواهد بود و این شرکت را برای سرمایه گذاری انتخاب نخواهد کرد.
برعکس این موضوع نیز صادق است، مثلا با انعقاد یک قرارداد مقطعی، یا افزایش درآمد های غیر عملیاتی یک شرکت که تکرار شونده هم نیست، سود یک شرکت بیش از حد واقع باشد و همین عامل نیز موجب گمراهی فرد سرمایه گذار بوده و باعث انتخاب اشتباه وی می گردد.
بنابراین برای اینکه دچار این خطا نگردیم به دو موضوع مهم باید توجه داشته باشیم:
- حاشیه سود را در سری های مختلف زمانی و در چند دوره بررسی کنیم تا میانگین حاشیه سود یک شرکت به طو حدودی دستگیرمان شود.
- دنبال چرایی افزایش یا کاهش ناگهانی حاشیه سود باشیم و فقط براساس این نوسان ناگهانی اقدامی انجام ندهیم و در تصمیم گیری خود دخیل نکنیم.
هم چنین در برخی موارد حاشیه سود شرکت های یک گروه کاملا مطابق با هم و شبیه به هم ممکن است باشند. دلیل این موضوع این هست که دولت هم در نرخ گذاری محصول و هم در بهای تمام شده عموما دخالت می کند و در نتیجه حاشیه سودها بسیار شبیه به هم می شود. در نمودار زیر حاشیه سود صنعت لبنیات که به شدت دستوری و دولتی است مشاهده می شود.
حاشیه سود ناخالص ثابت برخی از شرکت ها مشابه (نمونه: صنعت شیر)
حاشیه سود شرکت های غشان، غشاذر، غپاک، غفارس، غشصفا، غالبر و غپاذر
سخن پایانی
در این مقاله به توضیح کامل حاشیه سود پرداختیم و دیدیم دانستن حاشیه سود تاثیر شایانی در تصمیم گیری فرد سرمایه گذار خواهد داشت. چرا که از طریق این نسبت مالی در مییابیم پتانسیل یک شرکت در تحقق سود چقدر است، علاوه بر آن مدیریت هزینه و توان شرکت در بازاریابی و فروش محصول تولیدی خود به چه میزان خواهد بود.
از دل این مفهوم هزاران نکته برمیآید که با درک درست از آن میتوان درک درست تر، دقیق تر و بهتری از شرکتی که مورد بررسی است داشت.